بر خلاف يك تصور نابجا تقديس آتش ، میلاد بیرانوند اندیمشک نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزداست و نقشي كنايه اي دارد .
عصرايران ؛ اميرهادي انواري - جشن سوري و يا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوري ميخوانيم ، جشني هست كه مانند بيشتر جشن هاي ايراني كه بـه ستاره شناسي بستگي دارند مبدا همـه حساب هاي علمي و تقويمي هست .
در آن روز درون سال 1725 پ م زرتشت بزرگترين حساب گاه شماري جهان را نموده و كبيسه پديد آورده و تاريخ كهن را درست و منظم كرده هست (1).
بر خلاف بعضي از مناسبت ها اين مناسبت سر منشا اي كهن و باستاني درون تاريخ اين آب و خاك دارد ، و پر هجو نيست اگر بگوييم از اهميتي بـه مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار بوده هست .
ازين رو شايد از آنچه كه بايسته اين مناسبت تاريخي بوده كمتر بـه آن توجه شده !
بر ماست كه دست كم درون مورد بعضي نكات برجسته آن بيشتر از آنچه که تا حال ميدانسته ايم بدانيم.
جشن سوري تنـها يك جشن ساده نيست ، جشن سوري يك ياد آوري از گوشـه اي از تاريخ غرور آور اين آب و خاك هست .
جشن سوري يا چهار شنبه سوري
در كتاب تاريخ بخارا(2) اشاره شده كه منصور بن نوح از شاهان ساماني درون نيمـه اول سده چهارم هجري اين جشن را برگزار مي كند كه موجب آتش سوزي درون قصر او نيز مي شود . میلاد بیرانوند اندیمشک :
«..... میلاد بیرانوند اندیمشک و چون امير سديد منصور بن نوح بـه ملك بنشست اندر ماه شوال سال سيصد و پنجاه بـه جوي موليان ، فرمود که تا آن سراي ها را ديگر بار عمارت كردند و هر چه هلاك و ضايع شده بود بهتر از آن بـه حاصل كردند . آن گاه امير سديد بـه سراي بنشست و هنوز سال تمام نشده بود كه چون شب سوري چنانكه عادت قديم هست ، آتشي عظيم افروختند . پاره اي آتش بـه جست و سقف سراي درون گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و امير سديد هم درون شب بـه جوي موليان رفت .....»
آنچه از اين بخش برداشت مي شود اين هست كه بطور يقين اين جشن درون 350 هجري و در ماه شوال كه مصادف با پايان سال شمسي بوده توسط يكي از شاهان ساماني درون بخارا و جوي موليان برگزار شده هست و آنجا كه نگارنده بـه «عادت قديم است» اشاره ميكند مشخص ميشود كه اين جشن از سالها و بلكه سده هاي پيش درون ايران رايج بوده است.اما هيچ اشاره اي بـه روز آن نشده ، يعني شب چهار شنبه سوري .
امروزه ما مردم ايران هر ساله بـه شكل هاي مختلف جشن چهار شنبه سوري را برگزار مي كنيم ، درون جاي جاي ايران اين جشن بـه صورت هاي مختلف برگزار مي شود كه نسبت بـه آنچه اصل آن بوده تفاوت هاي بسياري دارد .
در شـهر هاي بزرگ بـه نظر مي رسد كه رسوم و آداب اصيل جشن سوري رو بـه فراموشيست و آنچه بدان تبديل شده يك فستيوال جديد هست كه هيچ ربطي بـه اصل جشن سوري ندارد! ( البته بايد ياد آور شد هنوز درون شـهرستان ها و شـهر هاي كوچك و روستا ها پيوند هايي بين چهار شنبه سوري و خود جشن سوري ديده ميشود كه درون ادامـه بـه آنـها اشاره خواهيم كرد ) .
تا بـه حال بر اساس تحقيقات محققين و پژوهشگران هيچ سند تاريخي براي روز دقيق برگزاري جشن سوري درون زمان باستان بدست نيامده هست .
پيش از آن ماه هاي ايراني بـه صورت پنج پنج تقسيم مي شده كه بـه هر يك پنجه مي گفتند ،مثل تقسيمي كه درون مصر باستان و بابل رايج بوده است(3) .
تقويم ايران باستان شامل دوازده ماه سي روزه بوده( سي روز بي كم و كاست و نـه سي و يك روز ) و در سال كبيسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها 4به سال اضافه مي كردند ، اين پنج روز را درون مجموع پنجه ، خمسه ، پنجه دزديه ، خمسه مسترقه ، گاه ، اَندَرگاه ، بِهيزك و پنجه وِه مي گفتند .
بر اين اساس درون ايران باستان زمان جشن سوري نمي توانسته درون شب چهار شنبه بوده باشد ، چرا كه اصلا شنبه و چهار شنبه و آدينـه اي برقرار نبوده !
در روزشماري اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مباركي شمرده مي شود ، يكي از دلايلي كه بـه نظر مي رسد بعد ها جشن سوري بـه شب چهار شنبه منتقل شد همين هست ، يعني سعي مي شده شب چهار شنبه را كه نحس و نا مبارك بوده را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خريد و فروش و كسب و كار بكشند چرا كه اعتقاد داشتند بـه دليل نحسي چهار شنبه هر معامله و كسبي كه درون آن شب و روز نيز انجام شود نا مبارك خواهد بود ، جاحظ درون تاليف خود بـه چهار شنبه يا يوم الرباع اشاره ميكند و ميگويد :
« وَ الاِربَعاء يَوم ضنك و نَحس »(5)
همچنين منوچهري دامغاني نيز درون يكي از اشعار خود بـه نحسي اين روز اشاره كرده و گفته : میلاد بیرانوند اندیمشک چهار شنبه كه روز بلاست باده بخور
بسا تكين مي خور که تا به عافيت گذرد
چنان كه از نظر گذشت چهار شنبه درون تقويم تازي داراي خصوصيات منحوس بود.( مثل روز 13 فروردين )
شايد بـه همين جهت بوده كه مردم سعي داشتند شب چهار شنبه آخر سال را بـه جشن و پايكوبي بگذرانند و دست از كسب و كار بكشند که تا بدين شكل از نحسي آن درون امان باشند ! و جشن سوري بهترين بهانـه براي برگزاري اين فراغت بوده ، همانند آنچه مردم درون سيزده فروردين انجام ميدهند ، با اين تفاوت كه جشن سوري داراي پيشينـه بسيار غني تاريخي و اعتقادي ميباشد .
پس شايد بعد ها بـه همين دليل جشن سوري را بـه شب چهار شنبه نحس آخر سال انتقال دادند .
يكي ديگر از حدس هايي كه براي چگونگي انتقال جشن سوري بـه شب چهار شنبه ميت وان زد ارتباط آن با مختار سردار شيعه عرب هست كه بـه خون خواهي شـهداي كربلا كه بـه نا حق درون كربلا توسط لشكر يزيد با شـهيد شده بودند، قيام مي كند .
گفته شده مختار بعد از واقعه عاشورا و پس از آنكه از زندان آزاد مي شود ، بـه خون خواهي شـهداي كربلا بر مي خيزد (6).
آنگاه براي آنكه مخالف را از موافق تشخيص دهد و بر كفتار ها بتازد فرمان داد که تا شيعيان راستين آن حضرت بر بام خانـه ها آتش بيفروزند ، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهار شنبه آخر سال .
يكي از حدس ها نيز اين هست كه شايد بـه اين دليل بوده كه از آن بعد مردم ايران كه دوستدار اهل بيت رسول اكرم (ص) و حضرت سيد الشـهدا هستند ، آن شب را پاس مي دارند و به ياد آن شب چهار شنبه را با جشن سوري همزمان جشن مي گيرند ، كه درون آن شب دوستداران واقعي حضرت سيد الشـهدا شناخته شدند .
يك عقيده كهن ايراني
اعتقاد مردم باستان فروهر ها (7) بـه مدت ده شبانـه روز از جايگاه اصلي و آسماني خود بـه شـهر و ديار خود فرود آمده و ميان بازماندگان زندگي مي کنند . که تا پيش از روز بيست و پنجم اسفند ماه كه درون شب آن ، يعني شب بيست وششم فروهر ها فرود مي آيند .
در اين روزها بازماندگان لباس نو تهيه مي كنند و در اتاق ها بـه ويژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شيريني و ميوه و سبزي و گل و كتاب مقدس و شمع روشن و چوب هاي خوشبو درون سفره مي نـهند . كدورت ها و نقارها را بر طرف مي كنند بهآن اميد كه چون روان درگذشتگان بـه ميان آنان آمدند شاد و راضي باشند و به بازماندگان دعا و بركت عنايت كنند .
در اين شبها مردم بر سر بامـها براي راهنمايي روان درگذشتگانشان آتش روشن ميكردند که تا در فروغ و روشناي آن آتش ، روان درگذشتگان درون روشنايي وارد خانـه بازماندگان شوند ، همچنين رسم بوده كه كنار آن آتش كه بر پشت بام روشن ميكردند خوراك هاي ويژه اي نيز قرار دهند .
دليل توجه بـه فروغ و روشن كردن آتش
پرستندگان پاك يزدان بُدند
"فردوسي"
فروغ بـه معني نور و روشنايي هست ، بر اساس تعليمات زرتشت از آتش (8) كه يكي از مخلوقات اهورا مزدا ميباشد نيز نشات مي گيرد .بر خلاف يك تصور نا بجا تقديس آتش نـه بـه دليل پرستش آن كه درون واقع نوعي نشانـه و اثر از روشنايي و حقيقت اهورا مزدا ميباشد و نقشي كنايه اي دارد .
در زمان ايران باستان و همچنين پيروان امروزي آيين بهي(زردشتي) از آنجا كه براي اهورا خالق مطلق گيتي سمت و سويي جغرافيايي و مادي قائل نيستند هر جا كه فروغي ديده شود آن را نشانـه اي صوري از وجود روشنايي و حقيقت و وجود اهورا مزدا مي دانند ، از اين روست كه درون هنگام نماز رو بـه فروغ نماز مي گذارند .
در تعليمات آيين بهي انگره مينو ( از دو بخش انگره + مينو تشكيل ميشود انگره بـه معني فشرده و خلل رساني هست و مينو از «من» مي آيد كه درون زبان سنسكريت بـه معني دانش هست ) سبب بدي و زشتي و پليدي درون تاريكيست و در نقطه مقابل آن سپنتا مينو * ( از دو بخش سپنتا + مينو تشكيل شده درون اينجا سپنتا بـه معناي سود رساني و مينو هم معني قبل هست ) قرار دارد كه سبب خير و خوبي و نيكيست و در روشنايي و فروغ جاودان قرار دارد .
همچنين آتش درون زمان باستان داراي خاصيت ضد عفوني و در واقع از بين برنده بيماري و بدي بوده كه اينـها همـه بـه خواست اهورا مزدا بدست انگره مينو توليد ميشدند .
از اين جهت و دلايل ديگر براي تقديس آتش هست كه درون آيين باستاني ايران آتش تقديس ميشده و اكثر مراسم و جشن ها با حظور آتش بر گزار ميشده و مي شود .
البته دليل ديگري نيز وجود دارد و آن آتشي هست كه زرتشت با خود بـه همراه داشته و بي دود بوده ، بحث درون مورد آن آتش از حوصله اين نوشت خارج هست ، براي مطالعه بيشتر رجوع شود بـه كتاب فروغ زردشتي .(9)
به طور تحقيق ميتوان تاريخ برگزاري شب سوري را درون ايران باستان از سه مرحله بيرون ندانست يا درون شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني درون نخستين شب از پنجه كوچك (از بيست وششم اسفند که تا سي ام مي باشد ) (10)يا نخستين شب از ده شب و روز فروردگان ( شايد همان عيد نوروز باشد ، اين جشن پيش از زرتشت نيز درون ايران شرقي رواج داشته هنگام اصلي آن پنج روز كبيسه يا پنجه دزيده يا اندرگاه است) (11)قرار دارد ، يا درون اولين شب پنجه بزرگ يا پنجه وه ( پنج روز آخر سال هست )(12) كه پنج روز كبيسه هست و نخستين شب و روز جشن همسپتمدم Hamaspatmadam و آخرين گهنبار محسوب ميشود دانست .
و يا درون آخرين شب سال قرار دارد كه جشن اصلي همسپتدم وآخرين گهنبار( درون واقع گهنبار ها شش فصل نا متساوي و شش تقسيم سال بـه شمار مي روند كه بر اساس زندگي جوامع دامدار و كشاورز اين چنين تقسيم بـه وجود آمده هست )(13)
البته اين تقسيم بندي مختص بـه آيين زرتشتي نيست ، چه پيش از زرتشت نيز درون ايران و هند چنين گاهنبار هايي وجود داشته كه با خواندن سرود ها و ادعيه هاي ويژه مذهبي و نماز برگزار ميشده )(14) و جشن آفرينش انسان هست .
( گهنبار مواقع آفرينش و خلقت زمين هست در كل شش گهنبار عبارتند از : 1: ميديوزرم – Midyuzarm- 2: ميديوشم – Midyushcm 3: پيتي شـهيم - Pityshahim 4 : اياترم – Ayathcrm 5: ميديارم – Midyarem 6 : همسپتمدم - Hamaspatmadam و اين شش با احتساب تاريخ فعلي بـه ترتيب :
1 : از يازده که تا پانزدهم ارديبهشت ماه
2: از يازدهم که تا پانزدهم تير ماه
3 : از بيست و شش که تا سي شـهريور ماه
4 : ازبيست و شش که تا سي مـهرماه
5 : از ده که تا چهار ده دي ماه
6 : از بيست و پنج که تا آخر اسفند ماه )
گوشـه اي از سنن مختلف ايراني كه رو بـه فراموشي هستند
لُرك آجيل مشكل گشا :يكي از مراسم بسيار مورد توجه شب چهارشنبه سوري ، تشريفات فراهم آوردن آجيل مشكل گشا مي باشد . اين آجيل وجهي تمثيلي دارد . هر كس كه مشكل و گرفتاري داشته باشد با تشريفاتي اين آجيل را تهيه و به عنوان نذر و فديه ميان ديگران پخش مي نمايد . ب
ي گمان درون شكل اوليه ، اين تقديم و اهدايي بوده جهت فروهر ها كه بر سفره مينـهادند که تا موجب خشنودي شان شود .
در اعتقادات عامـه مردم مسلمان هست كه شب جمعه آخر سال يا شب چهار شنبه يا آخرين شب سال ، اهل قبور و ارواح مردگان بايد زيارت شوند و آنكه درون اين شب ها بيدار و منتظر و بر بام خانـه هاي خود درون آمده که تا كه بازماندگان بـه نام آنان نذور و خيرات دهند و هم چنين مرسوم هست در چنين شبهايي درون گورستان ها بر سر قبر عزيزان شمع يا چراغ بيفروزند .
همـه اين ها و بسياري ديگر ياد آور مراسم مردم ايران قديم هست كه براي فروهران درون ده روز پايان سال كه ايام فروردگان هست انجام مي دادند و امروزه كم و بيش نيز زرتشتيان انجام مي دهند . (16)
« ميان مردم ايل خليكانلو ( ايل حلالي ) درون آذربايجان غربي درون شب اول اسفند عيد خضر نبي معروف هست . پيدايش اين عيد بـه سبب پايان زمستان هست كه معتقدند از تلف شدن احشام جلو گيري مي گردد . درون اين شب دوشيزگان و بانوان و جوانان ده بـه چوبي مشغول و در هر ده يك نفر خود را بـه طور عجيبي آراسته مانند حاجي فيروز عيد نوروز درون شركت مي كند ... بـه عيد نوروز چنان اهميت نمي دهند ، ولي براي چهار شنبه سوري بيش از عيد نوروز اهميت قايلند . درون اين شب بهترين غذا ها را طبخ و آتش بازي بر پا مي شود و تا نيمـه شب ادامـه دارد ... .
مردم ايل قره پاپاق بـه عيد نوروز خيلي اهميت مي دهند و ماه اسفند را ماه عيد گويند .
چهار شنبه اول اسفند را دروغگو ، دوم را راستگو ، سوم را سياه و چهارم را " اجرا " گويند .
در روز چهار شنبه سوري ، يعني چهار شنبه آخر ، اهالي لباس نو مي پوشند و با هلهله و شادي بـه آتش افروزي مي پردازند و به ديد و باز ديد مي روند .
صبح روز چهار شنبه آخر ، پيش از طلوع آفتاب زن و بچه كنار رودخانـه رفته از آب چهار شنبه استفاده نموده و كوزه خود را پر كرده براي سال نو تيمناٌ نگه مي دارند»(17)
پيشتر ها و البته هنوز درآذربايجان و بخصوص اروميه رسم كجاوه اندازي رايج بوده . شب چهار شنبه سوري بر بام خانـه ها مي روند و كجاوه اي را كه زينت كرده اند و بر آن طاق شال كشيده و آيينـه بندي كرده اند با طنابي از بام بـه سطح خانـه فرود مي آورند و مي گويند :"بكش كه حق مرادت را بدهد "كسي كه درون خانـه هست مكلف هست كه درون آن كجاوه شيريني و آجيل شور و شيرين و ميوه خشك بريزد و پس از آن كه چيزي درون آن ريختند با طناب آن را بالا مي كشند و به خانـه ديگر مي روند .
مخصوصا جوانان تازه داماد كه هنوز عروس را بـه خانـه نياورده اند موظفند چنين كجاوه اي را بـه بام خانـه عروس ببرند و اگر نتوانند از بام بالا روند ، بايد پشت درون خانـه بروند و پنـهان شوند كه كسي نبيند و كجاوه را بـه طريقي بـه پشت اطاق برسانند که تا چيزي دريافت كنند .( 18)
در تبريز آتش افروزي وگره گشايي از عناصر اصلي چهار شنبه سوري هستند.
آجيل چهار شنبه سوري و خشكبار ، از مـهمترين عناصر و سنن اين جشن درون تبريز هست . اگر دوست و ميهمان تازه واردي درون اين شب داشته باشند ، از رسوم هست كه خوانچه اي آجيل و خشكبار براي او بفرستند .
ديگر ويژه گي هاي رسوم مردم تبريز آن هست كه از بام خانـه ها بـه سر عابران آب مي پاشند . اين سنت از آداب كهن ايراني هست و درون زمان ساسانيان معمول بوده هست كه درون جشن نوروز بـه يكديگر آب مي پاشيدند . و هنوز درون ميان ارمني ها و زرتشتي ها چنين رسمي باقي هست .
در ميدان ارك تبريز هم توپي بود چون توپ مرواريد تهران و شيراز كه زنان و ان براي حاجت خواهي بدان متوسل مي شدند .
رسوم شب چهار شنبه سوري درون تهران و اطراف آن : اين رسم درون روستا هاي نزديك تهران معمول بوده(همانند آذربايجان) و شايد هنوز نيز اجرا شود ، بدين شكل كه جوانان بـه ويژه پسر هاي جواني كه نامزد دارند از روي بام خانـه ، شال هاي خود را فرو مي اندازند و صاحب خانـه شيريني و گاه پيراهن و غيره ..... درون آن ميپيچد و گره ميزند . كساني كه شال يا كجاوه مي اندازند هميشـه نا مرئي هستند و نبايستي شناخته شوند . (20)
در ميدان ارگ تهران توپ كهن سالي بود كه مدت صد سال بر فراز صفه اي* ( جاي سايه دار غرفه مانند ) جا گرفته بود و چون پيران زمين گير از جاي خود نمي جنبيد .
شب هاي چهار شنبه سوري زنان و اني كه حاجتي داشتند مخصوصا آن اني كه درون آرزوي شوهر بودند از آن توپ بالا مي رفتند و بر فراز آن دمي مي نشستند و از زير آن مي گذشتند و در بر آورده شدن آرزوي خود شك نداشتند و بچه هاي شير خوار را كه بـه اصطلاح نحسي مي كردند يا ريسه مي رفتند از زير توپ مرواريد و سر درون نقار خانـه ميگذراندند . اين توپ را توپ مرواريد مي ناميدند و افسانـه هاي گونا گون درباره آن مي گفتند (21)
مردم تهران درون چندين سال پيش كه از سر درون نقار خانـه بالا مي رفتند ، كوزه اي آب نديده با خود بالا مي بردند و از آنجا بـه زمين مي افكندند و مي شكستند و كساني كه بدان جا دست رسي نداشتند ، از بام خويش كوزه را بـه زمين مي افكندند . اين كار درون بسياري از شـهر هاي ايران هنوز معمول هست و درون سده هاي سوم و چهار هجري ، درون بغداد نيز رايج بود . عقيده بر آن هست كه بلا ها و قضا هاي بد را درون كوزه متراكم كرده اند و چون بشكنند آن قضا و بلا دفع شود . (22)
كردستان : درون پايان وا پسين روز اسفند ماه ، يعني درون هنگام فرو نشستن آفتاب ، كردها خود را آماده افروختن آتش ميكنند ..... درون بالاي بام ها و فراز كوهها ، آتش نوروز را با شكوه هر چه بيشتر مي افروزند ( درون حالي كه اصل و بنياد و علت آتش افروزي را كه مربوط بـه نوروز نيست فراموش كردند ) و شادي مي كنند ، پسران و ان گروه گروه درون پيرامون آتش مي ايستند و پايكوبي و شادي مي كنند .
......روستائيان درون شب جشن ، گندم و نخود و كنجد و شاهدانـه را توي ساج برشته ميكنند و آنـها را با ديگر ميوه هاي خشك كه گردو و پسته و ..... درون هم مي آميزند و بدين شكل آجيل جشن را فراهم مي كنند ( همان آجيل لرك يا هفت مغز ) ..... ، هم چنين درون شب چهار شنبه سوري درون آوند ( ظرف )هاي ويژه اي نگه ميدارند. که تا اگر كسي از خانواده شان بيمار شود ، از آن آب بدو بدهند ، چون باور دارند بيمار اگر از آب شب چهار شنبه سوري بنوشد بهبود مي يابد . ... زنان نازا درآن شب بـه پشت بام ها مي روند و هر يك كليد ( يا قفل ) بسته اي را با خود مي برند و از روزنـه خانـه اي بـه سخن هاي مردمآن گوش ميدهند . هر گاه از خوشي ها گفت و گو كنند ، مي گويد : اي كليد بـه نياز درونيم باز شو و خود كليد ( قفل ) را باز ميكند و آنگاه با دلي خوش باز مي گردد . 23
خراسان : مردم خراسان درون شب چهار شنبه آخر سال ، نزديك غروب آفتاب ، هر خانواده يا گروهي ، هفت يا سه بوته خار روشن مي كنند . سپس پير و جوان و كوچك و بزرگ از روي آتش مي پرند و براي دفع شرور و زيان ، اين شعر را مي خوانند :
زردي ما از تو سر خي تو از ما
در برخي روستا ها ، هنگام پريدن از روي آتش ، اين شعر را مي خوانند :
آلا بـه در ، بلا بـه در دزد و حيز از دِها بـه در
در توضيح شعر دوم ، آلا ala همان آل هست كه زني موهوم و لاغر اندام و بلند قد و سرخ روست كه بيني اش از گِل و كارش دزديدن جگر زنان زائوست .! دِها deha بـه آدم دزد و چشم دريده گويند .
با خواندن اين ترانـه ها و پريدن از روي آتش آل ها و دزد ها و زيانكاران را از روستا و خانـه هاي خود مي رانند .
ديگر رسوم شب چهار شنبه: همچنين ديگر رسوم شب چهار شنبه از قبيل : كوزه شكني ، فال گوش ، گره گشايي ، بخت گشايي دفع چشم زخم و بخت گشايي كندر و خوشبو ، قليا ( زاج سياه را گويند ، و زاج خود از نمك هاي طبيعي هست ، بي بو و بي مزه ) سودن ، آش بيمار ، فال گرفتن با بلوني ( كوزه دهانـه گشاد ، شبيه شيشـه هاي مربا ) ، درون اكثر شـهر ها و شـهرستان هاي ايران كم و بيش و با اختلافاتي انجام ميشود .
مثلا درون مورد بخت گشايي سنت تقريبا يكيست اما درون اصفهان محل آن سنگ ي درون قريه مورگان هست ، درون تهران و شيراز و تبريز توپ مرواريد درون همدان شير سنگي و ...(24)
شيراز : آتش افروختن درون معابر و خانـه ها ، فال گوش ايستادن ، اسپند سوختن ، نمك گرد سر گرداندن ، درون موقع اسفند دود كردن و نمك گردانيدن همراه با اوراد * ( دعا ها و ذكر ها ، جمع ورد ) مخصوصي هست كه زنان مي خوانند . قلمرو چهار شنبه سوري درون شيراز صحن بقعه شاه چراغ هست و درون آن جا نيز توپ كهنـه اي هست مانند توپ مرواريد تهران زنان از آن حاجت ميخواهند ( البته درون گذشته دور كه اينك درون شيراز و تهران هر دو اين رسم منسوخ شده هست ). (25)
در سروستان (كه درون حدود نود و دو كيلومتري شرق شيراز قرار دارد ) نيز مراسم چهار شنبه سوري تشريفات خاصي دارد :
«در غروب آخرين چهار شنبه سال ، مراسمي بسيار ساده بر پا ميشود . بـه اين ترتيب كه توي كوچه ها ، ميدان ها و اغلب خانـه ها ، خرمن هاي خار و گَوَن آماده را با شعله آتش مي افروزند و همـه با سرور و شادي از كوچك و بزرگ از روي آن مي پرند و با هر پرشي اين شعر را مي خوانند :
هاجنگ شير ، ها جنگِ شير / بالا بي شين ، خود شير اومد رسيد .
و يا : سرخي تو از من زردي من از تو »(26)
ضحاک
وقتي فريدون بـه شاهي رسيد علت اين كار را از او پرسيد و پاسخ شنيد كه ميخواستم يكي ازآنان را از مرگ نجات دهم . فريدون مشعل داراني بـه مشعل هاي افروخته بـه كوه گسيل ميدارد و جوانان پنـهان شده را باز يافته ، با سرور و شادي بـه شـهر مي آورند . از آن روز بـه بعد مردم بـه ياد رفتن آن جوانان آتش مي افروزند ! »
توضيحات ، منابع و مآخذ:
1 : تقويم و تاريخ ايران / ذبيح منصوري
2: تاريخ بخارا – تاليف ابوبكر محمد بن جعفر نرشخي ( 286- 348) بـه عربي هست كه بـه سال 522 ابونصر احمد بن محمد البقاوي بخشي از آن را بـه فارسي برگردان كرده و به سال 574 محمد بن زفر بن عمر منتخب و ويراسته اي از آن بخش فراهم آورد . شارل شفر اين گزيده را درون مجموعه گزيده هاي فارسي بـه سال 1883 چاپ و در پاريس منتشر كرد .
3: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
4: گاثا ها: سروده هاي خود زرتشت كه چه از نظر مذهبي و چه از نظر تاريخي داراي اهميت بالايي ميباشند
5: المحاسن و الاضداد ، ص 277
6:در اين نبرد ايرانيان كوفه ، بصره و الجزاير بياري او و سردار شجاعش مالك اشتر بر ميخيزند ، و سبب پيروزي او ميگردند ولي مختار درون دعوي دوستي با آل علي صادق نبوده بهمين علت بعد از چندي ادعا ميكند كه بـه او وحي نازل مي شود ، چون نتوانست دليلي بر گفته خود بياورد اعتقاد مردم باوسست شد و بالاخره درون مقابل سپاه عدل الملك شكست خورد . – تاريخ تحولات اجتماعي ، مرتضي راوندي ، جلد دوم فصل هفدهم ص 289 تهران
7: فروهر : درون آيين زرتشتي ذره اي از ذرات نور اهورا – مزدا كه درون وجود هر كس بوديعه نـهاده شده و كار او نور افشاني و نشان راه راست بـه روان هست و بعد از مردن تن راه بالا را ميپيمايد و به منبع اصلي خود مي پيوندد و فقط روان هست كه از جهت كارهاي نيك يا بد كه مرتكب شده پاداش ميبيند . فروهر ها سالي يكبار بزمين فرود مي آيند و آن درون جشن فرورديگان هست كه زرتشتيان مراسمي بـه ياد روانـهاي درگذشتگانشان برگزار ميكنند . فرهنگ فارسي دكتر عميد جلد دوم ص 1535
8: از آكاشا Akasha هست ، آكاشا لفظي هست سنسكريت – زباني كه كتب ودا نيز بـه آن زبان نوشته شدند و در اصل زبانيست آريايي كه زبان ايران باستان باان پيوند هاي بسياري دارد - و به دو معني درخش و جايي كه درون مقام بالا از ابتدا ي آفرينش نقش حال و اعمال و اوضاع زمانـه و كائنات و آمد و شد ها درون ان صورت مي بندد .
9: برگرفته از كتاب فروغ مزديسني ، تاليف ارباب كيخسرو شاهرخ ، تهران – 1380
10: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش پنجم / پنجه ، روزهاي فروردگان ص 211
11: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش پنجم / جشن فرودگان و پنجه ص 203
12: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها ، فصول شش گانـه سال ص 177
13: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش دوم / سال و ماه و روز شمار آن ص 79
14: - گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش چهارم / گاهنبار ها فصول شش گانـه سال ص 181
15: فرهنگ بهدينان ، گرد آوري جمشيد سروشيان ، تهران 1335 ، ص 147_ 146
16: _ گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / اهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
17: ايرانشـهر – جلد اول ، بخش هفتم – ص 230-229و 235
18: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237 همينطور بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 258_259
19: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 - بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 259
20: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / آهداي آجيل و هدايا درون چهار شنبه سوري ص 237
21: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 بخشش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 253_ 254
22: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري / ص 254_255
23: نوروز درون ميان كرد ها ، نوشته دكتر صديق صفي زاده ، تهران 1350 خورشيدي ، ص 17_16و 27_28
24: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 / بخشش ششم
25: گاه شماري جشن هاي ايران باستان ، بـه كوشش هاشم رضي ، تهران 1382 – بخش ششم / مراسم چهار شنبه سوري ص 257
26: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371 ، ص 409
27: فرهنگ مردم سروستان ، تاليف صادق همايوني ، تهران ، 1371
[گنجینـه علوم اجتماعی شـهرستان ششتمد میلاد بیرانوند اندیمشک]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 30 Aug 2018 16:46:00 +0000